معنی فارسی countor

B1

شخصی که تعداد و آرا را شمارش می‌کند، به ویژه در انتخابات.

One who counts, particularly in the context of votes or ballots.

example
معنی(example):

شمارش آرا یک بخش حیاتی از انتخابات بود.

مثال:

The countor of votes was a crucial part of the election.

معنی(example):

ما برای این رویداد یک شمارشگر حرفه‌ای استخدام کردیم.

مثال:

We hired a professional countor for the event.

معنی فارسی کلمه countor

: معنی countor به فارسی

شخصی که تعداد و آرا را شمارش می‌کند، به ویژه در انتخابات.