معنی فارسی crackless
B1بدون ترک، سطحی که دارای هیچ گونه ترک یا شکاف نیست.
Without cracks; entire and intact.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شیشه جدید بدون ترک و بسیار بادوام است.
مثال:
The new glass is crackless and very durable.
معنی(example):
او چینی بدون ترک را برای سرویس جمعی ترجیح داد.
مثال:
She preferred crackless porcelain for the dinner set.
معنی فارسی کلمه crackless
:
بدون ترک، سطحی که دارای هیچ گونه ترک یا شکاف نیست.