معنی فارسی crag and tail
B2شکلی از زمینشناسی که در آن یک صخره برجسته و یک تپه ملایم در پشت آن قرار دارد.
A geographical feature consisting of a crag that is followed by a long, tapering ridge.
- NOUN
example
معنی(example):
منظر دارای یک سازه صخره و دمی بود.
مثال:
The landscape featured a crag and tail formation.
معنی(example):
کوهنوردان در حین عبور از کنار آن، به صخره و دم توجه کردند.
مثال:
Hikers admired the crag and tail as they walked by.
معنی فارسی کلمه crag and tail
:
شکلی از زمینشناسی که در آن یک صخره برجسته و یک تپه ملایم در پشت آن قرار دارد.