معنی فارسی crankery

B1

هنر یا مهارت خاصی که شامل فعالیت‌های غیرمعمول است.

An uncommon skill or art that often garners attention.

example
معنی(example):

او مهارت‌های کرانکری‌اش را در نمایشگاه به نمایش گذاشت.

مثال:

He showed off his crankery skills at the fair.

معنی(example):

کرانکری می‌تواند توجه زیادی جلب کند.

مثال:

Crankery can attract a lot of attention.

معنی فارسی کلمه crankery

: معنی crankery به فارسی

هنر یا مهارت خاصی که شامل فعالیت‌های غیرمعمول است.