معنی فارسی crinatory
B1کریناتوری، به ویژگیهای مربوط به طراحی و زیبایی اشاره دارد.
Describing aspects related to design that enhance elegance and aesthetic appeal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت کریناتوری محصول در تبلیغات تأکید شده بود.
مثال:
The crinatory nature of the product was emphasized in advertisements.
معنی(example):
طراحان بر روی عناصر کریناتوری برای ظاهرهای شیک تمرکز میکنند.
مثال:
Designers focus on crinatory elements for elegant looks.
معنی فارسی کلمه crinatory
:
کریناتوری، به ویژگیهای مربوط به طراحی و زیبایی اشاره دارد.