معنی فارسی crocketing
B2افزایش شدید و ناگهانی، اشاره به تغییرات عمده در وضعیت.
The act of rising or increasing steeply in value or amount.
- VERB
example
معنی(example):
عملکرد تیم در این فصل در حال افزایش است.
مثال:
The team's performance is crocketing this season.
معنی(example):
هزینههای در حال افزایش باعث شده که خانوادهها نتوانند به درستی برنامهریزی کنند.
مثال:
Crocketing costs have made it difficult for families to budget.
معنی فارسی کلمه crocketing
:
افزایش شدید و ناگهانی، اشاره به تغییرات عمده در وضعیت.