معنی فارسی croise

A2

کراس کردن، به معنای عبور یا تلاقی دو یا چند چیز.

To cross or intersect.

example
معنی(example):

شما باید سیم‌ها را کراس کنید تا دستگاه وصل شود.

مثال:

You should croise the wires to connect the device.

معنی(example):

آنها اغلب در جنگل از همدیگر عبور می‌کنند.

مثال:

They often croise paths in the forest.

معنی فارسی کلمه croise

: معنی croise به فارسی

کراس کردن، به معنای عبور یا تلاقی دو یا چند چیز.