معنی فارسی crouchback
B1قوز کرده، حالتی که در آن پشت به جلو خم میشود.
Having a bent or hunched back; often describes a poor posture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حالت قوز کرده ناراحتکننده بود.
مثال:
The crouchback posture was uncomfortable.
معنی(example):
او به دلیل آسیبدیدگی با حالت قوز کرده راه میرفت.
مثال:
He walked with a crouchback due to his injury.
معنی فارسی کلمه crouchback
:
قوز کرده، حالتی که در آن پشت به جلو خم میشود.