معنی فارسی crout

A2

کروت به تکه‌های نان سرخ‌شده اطلاق می‌شود که معمولاً به عنوان تزئین یا تردکننده غذاها استفاده می‌شود.

A piece of toasted or fried bread, often used as a garnish in soups and salads.

example
معنی(example):

من یک کروت به سالاد خود اضافه کردم تا تردی بیشتری داشته باشد.

مثال:

I added a crout to my salad for extra crunch.

معنی(example):

سوپ با کروتون‌های خوشمزه تزیین شده بود.

مثال:

The soup was topped with tasty croutons.

معنی فارسی کلمه crout

: معنی crout به فارسی

کروت به تکه‌های نان سرخ‌شده اطلاق می‌شود که معمولاً به عنوان تزئین یا تردکننده غذاها استفاده می‌شود.