معنی فارسی crucilly
B1کرکلی به معنای مرتبط با یا مشابه به صلیب است.
Relating to or resembling a cross.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شمع با شعلهای کرکلی سوخت.
مثال:
The candle burned with a crucilly flame.
معنی(example):
او متن را با لمسی کرکلی برجسته کرد.
مثال:
She highlighted the text with a crucilly touch.
معنی فارسی کلمه crucilly
:
کرکلی به معنای مرتبط با یا مشابه به صلیب است.