معنی فارسی crucis

B1

صلیب، به عنوان نمادی مذهبی در مکان‌های خاص و مذهبی دیده می‌شود.

A cross, especially one used as a symbol of faith.

example
معنی(example):

او گردنی با شکل یک صلیب به گردن داشت.

مثال:

He wore a pendant shaped like a crucis.

معنی(example):

ساختمان با یک صلیب در بالا تاج‌گذاری شده بود.

مثال:

The structure was crowned with a crucis at the top.

معنی فارسی کلمه crucis

: معنی crucis به فارسی

صلیب، به عنوان نمادی مذهبی در مکان‌های خاص و مذهبی دیده می‌شود.