معنی فارسی crucily

B1

به معنی به صورت دقیق یا به شدت بررسی کردن، به ویژه در زمینه حل مشکلات.

In a manner that is severe or critical, often in relation to examination or judgment.

example
معنی(example):

او با دقت و به صورت شدید به مشکل نگاه کرد تا راه‌حل‌هایی پیدا کند.

مثال:

He looked at the problem crucily, trying to find solutions.

معنی(example):

بررسی شدید مدارک به روشن شدن وضعیت کمک کرد.

مثال:

Crucily examining the evidence helped clarify the situation.

معنی فارسی کلمه crucily

: معنی crucily به فارسی

به معنی به صورت دقیق یا به شدت بررسی کردن، به ویژه در زمینه حل مشکلات.