معنی فارسی cued
B1به معنی دادن علامت به کسی برای انجام یک عمل یا واکنش است.
To give a signal or prompt to someone to perform an action.
- VERB
example
معنی(example):
او به گروه موسیقی علامت داد که شروع به نواختن کنند.
مثال:
He cued the band to start playing.
معنی(example):
مدرس قبل از امتحان به دانشآموزان علامت داد.
مثال:
The instructor cued the students before the exam.
معنی فارسی کلمه cued
:
به معنی دادن علامت به کسی برای انجام یک عمل یا واکنش است.