معنی فارسی cumbre
B2قُمبُره، به معنی قلهٔ یک کوه یا نقطهٔ بلند.
The summit or top of a mountain.
- NOUN
example
معنی(example):
صخرهنوردان قبل از غروب به قله کوه رسیدند.
مثال:
The climbers reached the cumbre of the mountain before sunset.
معنی(example):
ایستادن در قله، او احساس موفقیت کرد.
مثال:
Standing on the cumbre, she felt a sense of achievement.
معنی فارسی کلمه cumbre
:
قُمبُره، به معنی قلهٔ یک کوه یا نقطهٔ بلند.