معنی فارسی cundum
B1کوندوم، واژهای که میتواند به اشیاء خاص در علم مربوط باشد.
A term that may refer to specific objects or concepts in scientific contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
او در تحقیقات اخیرش به کوندوم پرداخته است.
مثال:
He discussed the cundum in his latest research.
معنی(example):
کوندوم در علم کاربردهای مختلفی دارد.
مثال:
The cundum has various applications in science.
معنی فارسی کلمه cundum
:
کوندوم، واژهای که میتواند به اشیاء خاص در علم مربوط باشد.