معنی فارسی currycombed
B1وضعیتی که در آن حیوان با استفاده از شانه کثیف، نظافت شده است.
Describes an animal that has been groomed using a currycomb.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اسب به قدری شانه کثیف شد که پوستش درخشید.
مثال:
The horse was currycombed until its coat shone.
معنی(example):
یک حیوان که با شانه کثیف شده، خوب پیرایش شده و سالم به نظر میرسد.
مثال:
A currycombed animal looks well-groomed and healthy.
معنی فارسی کلمه currycombed
:
وضعیتی که در آن حیوان با استفاده از شانه کثیف، نظافت شده است.