معنی فارسی curver
B1کسی که یا چیزی که انحنا را ایجاد میکند یا میسازد.
A person or instrument that curves or shapes something.
- NOUN
example
معنی(example):
معمار به عنوان یک خمیدگی زبردست در ساختمانهای مدرن شناخته میشد.
مثال:
The architect was known as a skilled curver of modern buildings.
معنی(example):
او یک خمیدگیشناس ماهر در ساخت گلدانهای سفالی است.
مثال:
He is an expert curver of clay pots.
معنی فارسی کلمه curver
:
کسی که یا چیزی که انحنا را ایجاد میکند یا میسازد.