معنی فارسی debused

B1

دوباره بررسی کردن، بررسی مجدد یک سیستم یا نظریه با جزئیات بیشتر.

To analyze or review something again, often with a focus on thoroughness.

example
معنی(example):

او کل سیستم را در تحلیل دوباره بررسی کرد.

مثال:

He debused the entire system in the analysis.

معنی(example):

پس از بررسی، آنها تصمیم گرفتند یافته‌ها را دوباره بررسی کنند.

مثال:

After the review, they decided to debuse the findings.

معنی فارسی کلمه debused

: معنی debused به فارسی

دوباره بررسی کردن، بررسی مجدد یک سیستم یا نظریه با جزئیات بیشتر.