معنی فارسی demergers
B1برخی از شرکتها که به تفکیک واحدهای تجاری خود اقدام میکنند و به صورت مستقل عمل میکنند.
Entities involved in the process of separating from a larger organization.
- noun
noun
معنی(noun):
A partial or complete reversal of a previous merger.
معنی(noun):
The disposal of subsidiaries or divisions of a company.
example
معنی(example):
بازار شاهد افزایش تفکیکها در سال جاری بود.
مثال:
The market saw a rise in demergers this year.
معنی(example):
فعالیتهای تفکیک میتوانند به طور قابل توجهی صنایع را تغییر دهند.
مثال:
Demerger activities can reshape industries significantly.
معنی فارسی کلمه demergers
:
برخی از شرکتها که به تفکیک واحدهای تجاری خود اقدام میکنند و به صورت مستقل عمل میکنند.