معنی فارسی demissly

B1

دمیسی، به روشنی نشان‌دهنده یک حالت کناره‌گیری یا عدم تمایل در عمل کردن.

In a manner characterized by withdrawal or lack of enthusiasm.

example
معنی(example):

او به طور دمیسی از آن وضعیت دور شد.

مثال:

She walked demissly away from the situation.

معنی(example):

او به انتقاد، به طور دمیسی پاسخ داد.

مثال:

He responded demissly to the criticism.

معنی فارسی کلمه demissly

: معنی demissly به فارسی

دمیسی، به روشنی نشان‌دهنده یک حالت کناره‌گیری یا عدم تمایل در عمل کردن.