معنی فارسی demissness
B1دوری از خوشحالی و شادابی، حالتی از غم و ناامیدی.
A state of being gloomy or depressed.
- NOUN
example
معنی(example):
غمگینی وضعیت همه را ناراحت کرد.
مثال:
The demissness of the situation made everyone uneasy.
معنی(example):
در ادبیات، غمگینی معمولاً ناامیدی یک شخصیت را نشان میدهد.
مثال:
In literature, the demissness often reflects a character's despair.
معنی فارسی کلمه demissness
:
دوری از خوشحالی و شادابی، حالتی از غم و ناامیدی.