معنی فارسی depolishes

B1

دپولیش کردن به عمل حذف و یا کاهش براقیت یک سطح اشاره دارد.

Third person singular form of depolish.

example
معنی(example):

او به‌طور مکرر ماشین را دپولیش می‌کند تا ظاهر قدیمی آن را حفظ کند.

مثال:

He frequently depolishes the car to maintain its vintage look.

معنی(example):

هنرمند هر قطعه را دپولیش می‌کند تا به آن شخصیت بدهد.

مثال:

The artisan depolishes each piece to give it character.

معنی فارسی کلمه depolishes

: معنی depolishes به فارسی

دپولیش کردن به عمل حذف و یا کاهش براقیت یک سطح اشاره دارد.