معنی فارسی detachability

B1

قابلیت جداشدن، توانایی یک شیء برای جدا شدن از دیگر اجزاء

The quality of being able to be detached or separated.

example
معنی(example):

قابلیت جداشدن این قطعه امکان تعمیرات آسان را فراهم می‌کند.

مثال:

The detachability of the part allows for easy repairs.

معنی(example):

قابلیت جداشدن یک اسباب‌بازی می‌تواند ویژگی‌ای برای کودکان کوچک باشد.

مثال:

A toy's detachability can be a feature for young children.

معنی فارسی کلمه detachability

: معنی detachability به فارسی

قابلیت جداشدن، توانایی یک شیء برای جدا شدن از دیگر اجزاء