معنی فارسی detachableness

B1

قابلیت جداشدن، ویژگی‌ای که امکان جداسازی را فراهم می‌کند.

The state or quality of being detachable.

example
معنی(example):

جداسازی بالش بسیار مفید است.

مثال:

The detachableness of the cushion is quite beneficial.

معنی(example):

او از جداسازی پرده‌ها برای تمیز کردن آسان قدردانی کرد.

مثال:

She appreciated the detachableness of the curtains for easy cleaning.

معنی فارسی کلمه detachableness

: معنی detachableness به فارسی

قابلیت جداشدن، ویژگی‌ای که امکان جداسازی را فراهم می‌کند.