معنی فارسی detrimentalness
B1کیفیت آسیبزننده یا زیانآور بودن.
The state or quality of being detrimental.
- NOUN
example
معنی(example):
زیانآوری آلودگی بر روی همه موجودات زنده تأثیر میگذارد.
مثال:
The detrimentalness of pollution affects all living things.
معنی(example):
آنها زیانآوری رژیمهای غذایی ناسالم را بررسی کردند.
مثال:
They studied the detrimentalness of unhealthy diets.
معنی فارسی کلمه detrimentalness
:
کیفیت آسیبزننده یا زیانآور بودن.
