معنی فارسی deviational
B2مربوط به انحراف یا تغییر از وضعیت عادی.
Relating to or characterized by deviation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روشهای انحرافی نگرانیهایی را در میان دانشمندان به وجود آورد.
مثال:
The deviational methods raised concerns among the scientists.
معنی(example):
در تحلیل انحرافی، نتایج غیرمنتظره بود.
مثال:
In deviational analysis, the results were unexpected.
معنی فارسی کلمه deviational
:
مربوط به انحراف یا تغییر از وضعیت عادی.