معنی فارسی diceboard
A2تختهای برای بازی با تاس که معمولاً شامل شمارهها و نشانههاست.
A board used in games that involve dice, often to track scores.
- NOUN
example
معنی(example):
تخته قمار به ما کمک کرد تا امتیازهای خود را ثبت کنیم.
مثال:
The diceboard helped us keep track of our scores.
معنی(example):
او تخته قمار را برای شب بازی ما گذاشت.
مثال:
He laid out the diceboard for our game night.
معنی فارسی کلمه diceboard
:
تختهای برای بازی با تاس که معمولاً شامل شمارهها و نشانههاست.