معنی فارسی dicecup
B1کاسهای برای نگهداشتن تاسها هنگام پرتاب.
A cup used to shake and roll dice to achieve a random outcome.
- NOUN
example
معنی(example):
او جعبه تاس را تکان داد قبل از اینکه تاسها را بیندازد.
مثال:
She shook the dicecup before rolling the dice.
معنی(example):
جعبه تاس برای یک پرتاب منصفانه ضروری است.
مثال:
The dicecup is essential for a fair roll.
معنی فارسی کلمه dicecup
:
کاسهای برای نگهداشتن تاسها هنگام پرتاب.