معنی فارسی dicellate
B1تقسیم کردن یا تجزیه کردن ماده به بخشهای مجزا.
To separate or divide something into smaller distinct parts.
- VERB
example
معنی(example):
او تلاش کرد تا مکعب را به چندین تکه تقسیم کند.
مثال:
He tried to dicellate the cube into several pieces.
معنی(example):
فوم را تقسیم کنید تا اشکال مختلفی ایجاد کنید.
مثال:
Dicellate the foam to create different shapes.
معنی فارسی کلمه dicellate
:
تقسیم کردن یا تجزیه کردن ماده به بخشهای مجزا.