معنی فارسی diffractive

B2

دیفراکتیو، مربوط به پدیده انکسار و پخش نور.

Capable of causing diffraction.

example
معنی(example):

لنز دیفراکتیو وضوح تصویر را بهبود بخشید.

مثال:

The diffractive lens improved the clarity of the image.

معنی(example):

دانشمندان از تکنیک‌های دیفراکتیو در تحقیقات خود استفاده می‌کنند.

مثال:

Scientists utilize diffractive techniques in their research.

معنی فارسی کلمه diffractive

: معنی diffractive به فارسی

دیفراکتیو، مربوط به پدیده انکسار و پخش نور.