معنی فارسی diffractively
B1به صورت دیفراکتیو، به معنای اینکه نور یا امواج به صورت انکساری رفتار کنند.
In a manner that relates to or causes diffraction.
- ADVERB
example
معنی(example):
نور زمانی که از شکاف باریکی عبور میکند، به صورت دیفراکتیو عمل میکند.
مثال:
The light behaves diffractively when it passes through a narrow slit.
معنی(example):
این مواد میتوانند نور را به صورت دیفراکتیو خم کنند.
مثال:
These materials can bend light diffractively.
معنی فارسی کلمه diffractively
:
به صورت دیفراکتیو، به معنای اینکه نور یا امواج به صورت انکساری رفتار کنند.