معنی فارسی disbarments
B1محرومیتها از وکالت به دلایل مختلفی مانند نقض قوانین یا استانداردهای حرفهای.
Instances of lawyers being expelled from the bar association.
- NOUN
example
معنی(example):
بسیاری از دیسپارمنتها به دلیل تقلب یا فریب رخ میدهند.
مثال:
Many disbarments occur due to fraud or deception.
معنی(example):
تعداد دیسپارمنتها در این سال افزایش یافته است.
مثال:
The number of disbarments has increased this year.
معنی فارسی کلمه disbarments
:
محرومیتها از وکالت به دلایل مختلفی مانند نقض قوانین یا استانداردهای حرفهای.