معنی فارسی disbosoming

B1

عمل بیان کردن احساسات و تفکرات عمیق، به‌ویژه در موقعیت‌های اجتماعی.

The act of revealing one's feelings or thoughts, often to strengthen social connections.

example
معنی(example):

بیان احساسات در گروه به همه کمک کرد که احساس ارتباط کنند.

مثال:

Disbosoming in the group helped everyone feel connected.

معنی(example):

عمل بیان احساسات می‌تواند به روابط قوی‌تر منجر شود.

مثال:

The act of disbosoming can lead to stronger relationships.

معنی فارسی کلمه disbosoming

: معنی disbosoming به فارسی

عمل بیان کردن احساسات و تفکرات عمیق، به‌ویژه در موقعیت‌های اجتماعی.