معنی فارسی discrowned
B2دیسران شده، به معنای اینکه تاج از سر کسی برداشته شده است، به ویژه در مورد مقامات.
Describes someone who has been stripped of their crown or title.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از سالها حکومت، پادشاه در نهایت دیسکران شد.
مثال:
After years of rule, the king was finally discrowned.
معنی(example):
رهبر دیسکران شده بدون پیروانی باقی ماند.
مثال:
The discrowned leader was left with no followers.
معنی فارسی کلمه discrowned
:
دیسران شده، به معنای اینکه تاج از سر کسی برداشته شده است، به ویژه در مورد مقامات.