معنی فارسی diseaseful
B1پر از بیماری، محیطی که میتواند باعث ایجاد بیماری شود.
Filled with or marked by disease.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هوای بیماریزا در شهر به مشکلات سلامتی منجر شد.
مثال:
The diseaseful air in the city led to health issues.
معنی(example):
آنها در یک محیط بیماریزا زندگی میکردند که بر رفاه آنها تأثیر گذاشت.
مثال:
They lived in a diseaseful environment that impacted their well-being.
معنی فارسی کلمه diseaseful
:
پر از بیماری، محیطی که میتواند باعث ایجاد بیماری شود.