معنی فارسی disembargo
B1آزاد کردن یا لغو محدودیتها یا ممنوعیتهای تجاری.
To lift or remove a ban or restriction on trade.
- VERB
example
معنی(example):
دولت تصمیم گرفت محدودیتهای تجاری را آزاد کند.
مثال:
The government decided to disembargo the trade restrictions.
معنی(example):
ما از هفته آینده کالاها را آزاد خواهیم کرد.
مثال:
We will disembargo the goods starting next week.
معنی فارسی کلمه disembargo
:
آزاد کردن یا لغو محدودیتها یا ممنوعیتهای تجاری.