معنی فارسی disentomb
B2جداسازی یک شی یا جسم از خاک یا قبر به ویژه برای تحقیقات باستانشناسی.
To dig up or remove from the ground, especially related to archaeology.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove from a tomb.
example
معنی(example):
باستان شناسان سخت کار میکنند تا آثار باستانی را از زمین جدا کنند.
مثال:
Archaeologists work hard to disentomb ancient artifacts from the ground.
معنی(example):
در فیلم، کاوشگران برنامهریزی کردند تا یک گنج گمشده را از خاک جدا کنند.
مثال:
In the movie, the explorers planned to disentomb a lost treasure.
معنی فارسی کلمه disentomb
:
جداسازی یک شی یا جسم از خاک یا قبر به ویژه برای تحقیقات باستانشناسی.