معنی فارسی disentombment

B1

عمل خارج کردن اجساد یا بقایای دفن‌شده از قبر یا مدفن به منظور مطالعات یا مراسم.

The act of removing a body from a tomb.

example
معنی(example):

خلع مومیایی بقایای باستانی اطلاعات زیادی درباره تاریخ فاش کرد.

مثال:

The disentombment of the ancient remains revealed much about history.

معنی(example):

عمل خلع مومیایی معمولاً برای مطالعات باستان‌شناسی انجام می‌شود.

مثال:

Disentombment is often done for archaeological studies.

معنی فارسی کلمه disentombment

: معنی disentombment به فارسی

عمل خارج کردن اجساد یا بقایای دفن‌شده از قبر یا مدفن به منظور مطالعات یا مراسم.