معنی فارسی disflesh

B1

حذف گوشت از روی نتیجه یا نمونه، به ویژه در زمینه‌های علمی.

To remove flesh or soft tissue from a specimen.

example
معنی(example):

فرآیند حذف گوشت برای آماده‌سازی نمونه برای تجزیه و تحلیل استفاده شد.

مثال:

The process of disflesh was used to prepare the specimen for analysis.

معنی(example):

آنها با دقت باقی‌مانده‌ها را برای بررسی تمیز کردند.

مثال:

They carefully disflesh the remains for examination.

معنی فارسی کلمه disflesh

: معنی disflesh به فارسی

حذف گوشت از روی نتیجه یا نمونه، به ویژه در زمینه‌های علمی.