معنی فارسی disgallant
B1بیادب، کسی که در رفتار خود احترام و آداب اجتماعی را رعایت نمیکند.
Not courteous; lacking in manners or etiquette.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به خاطر اینکه در را باز نگه نداشت، بیادب تلقی شد.
مثال:
He was considered disgallant for not holding the door open.
معنی(example):
رفتار بیادب او در مهمانی همه را شگفتزده کرد.
مثال:
Her disgallant behavior at the party surprised everyone.
معنی فارسی کلمه disgallant
:
بیادب، کسی که در رفتار خود احترام و آداب اجتماعی را رعایت نمیکند.