معنی فارسی disgulf

B1

نادیده گرفتن، کنار گذاشتن یک مشکل یا وضعیت به منظور تسهیل شرایط.

To set aside or disregard a situation or problem to simplify matters.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند حادثه را برای جلوگیری از پیچیدگی‌های بیشتر، نادیده بگیرند.

مثال:

They decided to disgulf the incident to avoid further complications.

معنی(example):

برای خروج از وضعیت، آنها یک قدم به عقب برداشتند.

مثال:

To disgulf the situation, they took a step back.

معنی فارسی کلمه disgulf

: معنی disgulf به فارسی

نادیده گرفتن، کنار گذاشتن یک مشکل یا وضعیت به منظور تسهیل شرایط.