معنی فارسی disharmonies
B2ناهماهنگیها، به وضعیتهایی اطلاق میشود که عواطف یا عناصر مختلف با یکدیگر توافق ندارند.
Disagreements or conflicts arising from lack of harmony or agreement.
- NOUN
example
معنی(example):
ناهماهنگیها در رابطهشان باعث بسیاری از بحثها شد.
مثال:
The disharmonies in their relationship caused many arguments.
معنی(example):
آنها تلاش کردند تا ناهماهنگیها را در خانوادهشان حل کنند.
مثال:
They sought to resolve the disharmonies in their family.
معنی فارسی کلمه disharmonies
:
ناهماهنگیها، به وضعیتهایی اطلاق میشود که عواطف یا عناصر مختلف با یکدیگر توافق ندارند.