معنی فارسی dishellenize

B1

حذف ویژگی‌های خاص یا پیچیده از یک چیز برای ساده‌تر کردن آن.

To remove specific attributes or complexity from something.

example
معنی(example):

شرکت به دنبال حذف کردن ویژگی‌های خاص برای جذاب‌تر کردن محصولاتش برای طیف وسیع‌تری از مخاطبان است.

مثال:

The company seeks to dishellenize its products to appeal to a wider audience.

معنی(example):

به منظور ساده‌سازی، آنها تصمیم به حذف کردن عناصر پیچیده از رابط کاربری نرم‌افزار گرفتند.

مثال:

In an effort to simplify, they decided to dishellenize the software interface.

معنی فارسی کلمه dishellenize

: معنی dishellenize به فارسی

حذف ویژگی‌های خاص یا پیچیده از یک چیز برای ساده‌تر کردن آن.