معنی فارسی dishelm

B1

کنار گذاشتن موانع یا حواس‌پرتی‌ها برای تمرکز بهتر.

To set aside distractions or obstacles to focus better.

example
معنی(example):

او نیاز داشت تا افکارش را کنار بگذارد تا بر روی کار حاضر تمرکز کند.

مثال:

He needed to dishelm his thoughts to focus on the task at hand.

معنی(example):

مهم است که حواس‌پرتی‌ها را در هنگام مطالعه کنار بگذارید.

مثال:

It's important to dishelm distractions when studying.

معنی فارسی کلمه dishelm

: معنی dishelm به فارسی

کنار گذاشتن موانع یا حواس‌پرتی‌ها برای تمرکز بهتر.