معنی فارسی disloyally

B1

به طور نامردانه، به شیوه‌ای که وفاداری را نقض می‌کند.

In a manner that is disloyal or unfaithful.

example
معنی(example):

او به طور نامردانه عمل کرد و به اعتماد دوستش خیانت کرد.

مثال:

He acted disloyally by betraying his friend's trust.

معنی(example):

کارمند به طور نامردانه اسرار را با رقیب به اشتراک گذاشت.

مثال:

The employee disloyally shared secrets with the competitor.

معنی فارسی کلمه disloyally

: معنی disloyally به فارسی

به طور نامردانه، به شیوه‌ای که وفاداری را نقض می‌کند.