معنی فارسی disobliger
B2غیرمتعهد، فردی که به انجام مسئولیتها یا وظایف خود اهمیت نمیدهد.
A person who does not fulfill obligations or responsibilities.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرمتعهد معمولاً از مسئولیتها دوری میکند.
مثال:
The disobliger often avoids responsibilities.
معنی(example):
غیرمتعهد بودن میتواند به روابط متشنج منجر شود.
مثال:
Being a disobliger can lead to strained relationships.
معنی فارسی کلمه disobliger
:
غیرمتعهد، فردی که به انجام مسئولیتها یا وظایف خود اهمیت نمیدهد.