معنی فارسی disomatous

B1

disomatous به حالتی اشاره دارد که در آن تعداد زیادی از مسائل یا اطلاعات به‌طور هم‌زمان مورد بررسی قرار می‌گیرد.

Referencing a state where multiple issues or pieces of information are simultaneously evaluated.

example
معنی(example):

یافته‌های disomatous نظریه‌های قبلی را به چالش کشیدند.

مثال:

The disomatous findings challenged previous theories.

معنی(example):

در یک چارچوب disomatous، عوامل مختلف به یکدیگر متصل هستند.

مثال:

In a disomatous framework, various factors are interconnected.

معنی فارسی کلمه disomatous

: معنی disomatous به فارسی

disomatous به حالتی اشاره دارد که در آن تعداد زیادی از مسائل یا اطلاعات به‌طور هم‌زمان مورد بررسی قرار می‌گیرد.