معنی فارسی dispells

B2

از بین بردن یا پایان دادن به یک تاثیر یا باور خاص.

To make something disappear or to rid someone of a belief or idea.

example
معنی(example):

جادوگر با یک حرکت دستش توهم را برطرف می‌کند.

مثال:

The magician dispells the illusion with a wave of his hand.

معنی(example):

او همیشه شایعات را قبل از آنکه پخش شوند برطرف می‌کند.

مثال:

She always dispells rumors before they spread.

معنی فارسی کلمه dispells

: معنی dispells به فارسی

از بین بردن یا پایان دادن به یک تاثیر یا باور خاص.