معنی فارسی dispend
B2مصرف کردن یا خرج کردن، به ویژه در مورد منابع.
To spend or use up resources, often in a careful or calculated manner.
- VERB
example
معنی(example):
آنها منابع را به طور هوشمندانه مصرف میکنند تا حداکثر فایده را ببرند.
مثال:
They dispend resources wisely to maximize benefit.
معنی(example):
او وقتش را به کارهای غیرمولد اختصاص میدهد.
مثال:
He tends to dispend his time on unproductive tasks.
معنی فارسی کلمه dispend
:
مصرف کردن یا خرج کردن، به ویژه در مورد منابع.