معنی فارسی dispensatrix
B2دیسپنساتریکس، زنی که در ارائه داروها و درمانها تخصص دارد.
A female dispenser, particularly in the context of traditional or herbal medicine.
- NOUN
example
معنی(example):
دیسپنساتریکس در داروهای گیاهی متخصص بود.
مثال:
The dispensatrix was an expert in herbal remedies.
معنی(example):
او در پزشکی سنتی به عنوان دیسپنساتریکس آموزش دید.
مثال:
She trained as a dispensatrix in traditional medicine.
معنی فارسی کلمه dispensatrix
:
دیسپنساتریکس، زنی که در ارائه داروها و درمانها تخصص دارد.